تازیانه های سلوک: نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنائی
نویسنده:
محمدرضا شفیعی کدکنی
امتیاز دهید
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی (۴۷۳-۵۴۵ قمری)، از بزرگترین شاعران قصیدهگو و مثنویسرای زبان پارسی است، که در سدهٔ ششم هجری میزیسته است. سنایی شاعری است که برای نخستین بار عرفان را به صورت جدی وارد شعر فارسی کرد، اما عرفان او نزدیک به شرع و اخلاق است. تصوف سنایی با آنکه از سخنان قلندران و اهل ملامت نیز مایه میگیرد، چیزی معتدل است.
تازیانههای سلوک اثری است نفیس از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی. دکتر کدکنی در این مجموعه چند نمونه از قصاید شاعر و صوفی سدهی ششم هجری (حکیم سنایی غزنوی) را در کنار نقد و تحلیل این قصیدهها گردآوری کرده است. حدیقه سنایی سرآغاز نوعی از شعر است و قصاید او نیز سرآغاز نوعی دیگر و غزلهایش نیز حال و هوایی متمایز از غزلهای قبل از وی دارد. سنائی در قصاید خویش نمایندهی برجسته شعر اجتماعی و نیز شعر اخلاقی و عرفانی است. در میان قصایدی که در این کتاب آمده است، و تقریبا تمام شاهکارهای سنائی را در خود دارد، همه نوع معنی و مضمون را می توان یافت، از نقد کار علمای دین و زاهدان ریائی تا نقد صوفیان. در این گونه شعرها سنایی بی پرواترین نمونه نقد اجتماعی را عرضه می کند و شجاعت او در این راه تقریبا بی نظیر است.
" روز آمده درمان من آسوده از غم جان من
از خيمه جانان من آمد به گوش من شغب
آواز اسب من شنيد آن ماه پيش من دويد
وصل آمد و هجران پريد آمد نشاط و شد کرب
با وی نشستم می به دست او بت بد و من بتپرست
از عشق او من گشته مست او مست بذر آب عنب"
بیشتر
تازیانههای سلوک اثری است نفیس از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی. دکتر کدکنی در این مجموعه چند نمونه از قصاید شاعر و صوفی سدهی ششم هجری (حکیم سنایی غزنوی) را در کنار نقد و تحلیل این قصیدهها گردآوری کرده است. حدیقه سنایی سرآغاز نوعی از شعر است و قصاید او نیز سرآغاز نوعی دیگر و غزلهایش نیز حال و هوایی متمایز از غزلهای قبل از وی دارد. سنائی در قصاید خویش نمایندهی برجسته شعر اجتماعی و نیز شعر اخلاقی و عرفانی است. در میان قصایدی که در این کتاب آمده است، و تقریبا تمام شاهکارهای سنائی را در خود دارد، همه نوع معنی و مضمون را می توان یافت، از نقد کار علمای دین و زاهدان ریائی تا نقد صوفیان. در این گونه شعرها سنایی بی پرواترین نمونه نقد اجتماعی را عرضه می کند و شجاعت او در این راه تقریبا بی نظیر است.
" روز آمده درمان من آسوده از غم جان من
از خيمه جانان من آمد به گوش من شغب
آواز اسب من شنيد آن ماه پيش من دويد
وصل آمد و هجران پريد آمد نشاط و شد کرب
با وی نشستم می به دست او بت بد و من بتپرست
از عشق او من گشته مست او مست بذر آب عنب"
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تازیانه های سلوک: نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنائی